خادمحسین کریمی، نویسنده 26 ساله «کوچهبازاریها: از چشمه به چرخاب»، چشمدیدهای شخصیاش از فراز و فرود جنبشهای تبسم و روشنایی، و نتیجه تحقیقاتش را از شکلگیری گروه دولت اسلامی منسوب به داعش در افغانستان و تبعیض قومی حکومت در برابر بخشی از جامعه افغانستان که منجر به شکلگیری این دو جنبش شدند، در این کتاب روایت کرده است.
این اثر دیروز (یکشنبه) در شهر ملبورن رونمایی و به نقد و بررسی گرفته شد.
نویسنده کتاب که یکی از چهرههای فعال در جنبش روشنایی بوده و از کشته شدن 87 معترض این جنبش تأثیر روانی نیز پذیرفته، خواسته «روایتی دستکم واقعگرایانه و خاکستری از این رویداد و رویدادهای پیش و پس آن» به مخاطبانش ارائه بدهد.
جنبش تبسم در اعتراض به سر بریده شدن هفت مسافر گروگان گرفته شده هزاره از سوی گروههای جنبش اسلامی اوزبیکستان و طالبان شاخۀ ملا رسول در ولایت زابل افغانستان (9 نومبر 2015) و به تعقیب آن جنبش روشنایی در برابر تصمیم حکومت مبنی بر تغییر مسیر خط برق ترکمنستان به افغانستان از بامیان به سالنگ (اوایل سال 2016) شکل گرفتند.
بخش اول نام این کتاب اصطلاحی کنایی به سیاستمداری است که معترضان جنبش تبسم را «کوچهبازاری» خطاب کرده بود و بخش دوم، «از چشمه به چرخاب»، قصۀ نسلی است که پس از روی کار آمدن نظام جدید در افغانستان، از کنار چشمههای دهکدههای پدری به مکتبها هجوم میبرند و سرانجام در تظاهرات جنبش روشنایی در دهمزنگ کابل قتل عام میشوند.

از چپ به راست: نعمتالله ابراهیمی، علیرضا یونسپور، معصومه عرفانی و عباس فراسو Source: SBS Dari
این کتاب در قطع رقعی و 658 صفحه بار نخست در ماه حمل 1398 خورشیدی (مارچ 2019) و بار دوم در ماه ثور 1398 (اپریل 2019) از سوی انتشارات دانشگاه در کابل چاپ و نشر شده است.
داکتر نعمتالله ابراهیمی، پژوهشگر در دانشگاه دیکن ملبورن با نگاه به نقش جنبشهای اجتماعی در روند تکامل جوامع، میگوید یکی از برجستگیهای کتاب «کوچهبازاریها: از چشمه به چرخاب» روایتی دست اول و ثبت رخدادهای درونی دو جبنش بزرگ اجتماعی در افغانستان است.
آقای ابراهیمی گفت کتاب آقای کریمی با «روایتی خاکستری» از این رخدادها، تصویری از وضعیت افغانستان و ظهور داعش و پیوند آنها با سر بریدن هفت مسافر هزاره که منجر به شکلگیری جنبش تبسم شد، و تصمیم تبعیضآمیز حکومت مبنی بر تغییر مسیر خط برق ترکمنستان به افغانستان که جنبش روشنایی را شکل داد، به مخاطبش داده است.
به باور او، «این کتاب یک روایت نسل نو افغانستان است. نسل نو افغانستانی که بعد از 2001 فضا و فرصت تنفس پیدا کردند و نسل پویا و متحرک، کتابخوان و جدی است»، اما «روایتی که در این کتاب آمده، یک روایت ناتمام است. ناتمام به این معنا که ما برای درک جنبشهای کلان اجتماعی مثل جنبش روشنایی، جنبش تبسم و حرکتهای کلان و فاجعهای که در دهمزنگ اتفاق افتاد، روایتهای بیشتری کار داریم».

رونمایی این اثر در ملبورن با استقبال خوبی از سوی اشتراک کنندگان روبهرو شد Source: SBS Dari
علیرضا یونسپور، پژوهشگر در دانشگاه ملبورن کتاب «کوچهبازاریها» را نتیجۀ احساس مسئولیت نویسنده در برابر «سرنوشت جمعی» میداند و میگوید: «این در حقیقت انسانیترین کاری است که نسبت به همان حادثهای که با آن روبهرو بودیم، اتفاق افتاد».
آقای یونسپور با اشاره به «متن خوب و روان»، «دقت» و «اشتباه املایی بسیار کم» در کوچهبازاریها از چشمه به چرخاب، گفت این کتاب میتواند کاستیهایش را در چاپهای بعدی اصلاح کند.
«چیزی که من در کتاب نمیبینم، در واقع تزس، یا یک استدلال محکمی است که تمامی این موضوعات کتاب به آن وصل شوند. و این برای یک نویسنده مهم است که ببینیم وقتی شواهد را میبیند، اطلاعات را جمع میکند، نتیجه این جمعبندی، استدلال اصلیاش، چیست؟»
به باور یونسپور، پیوند زدن میان فصلهای کتاب، مقایسه میان نسل جدید هزارهها و پشتونها، برجسته کردن «مشکلات ساختاری» که به زوال جنبش روشنایی انجامید و مشکل ساختاری قدرت در افغانستان میتوانند در چاپهای بعدی این کتاب برجستهتر شوند.
«اینجا برداشت من این است که حرفهای بسیاری نهفتهاند که آقای خادمحسین کریمی میتواند آنها را برجسته بکند، که چرا دوتا مجموعه یا دوتا گروهی که در یک کشور، در یک بستر اجتماعی با یک دولت روبهرو هستند، یکش در واقع میآید دست به خشونت میزند و دیگری راه صلحآمیز را انتخاب میکند».
«حتا تظاهرات شان صلحآمیز است».
معصومه عرفانی، مترجم و روزنامهنگار کوچهبازاریها را مجموعهای از چهار گزارش تحقیقی روزنامهنگارانه و نه «با میتود علمی» میداند که «جا داشت به صورت مستدل مطرح شود در این کتاب که چرا این گزارشها به دنبال هم آمدهاند».

خالق این اثر به عنوان یک عضو تصمیمگیرنده چشمدیدهایش را از جنبشهای روشنایی و تبسم روایت کرده است. Source: SBS Dari
خانم عرفانی گفت این کتاب «داستان فراز و فرود دو حرکت مردمی بزرگ، دو حرکت بیسابقه در تاریخ» مردمی (هزارههای افغانستان) را به روایت گرفته که «حافظۀ تاریخی» ندارد و با وجود تجربۀ «فاجعههای هولناک انسانی»، از این تجربهها درس نگرفته است.
«اهمیت کتاب، جدای از تمام کموکاستیها یا خوبیهایی که دارد که دوستان دیگر مطرح کردند، این است که برای ما آگاهی تولید میکند، چیزی که ما در جامعه خود کم داریم. جامعه ما گرفتار یک بنبست بسیار پیچیده و بغرنج است. تنها راه عبور و گذار از این بنبست، این است که ما در جامعه آگاهی تولید کنیم».
او اثر خادمحسین کریمی را به مثابه تلاشی برای مکتوب کردن فاجعههای انسانی جامعه هزاره و تبدیل آن یک خاطرۀ جمعی میبیند.
خانم عرفانی افزود جامعه هزاره رویکردی «مرثیهخوانی» به رخدادهای ناگوار دارد و فاجعههای انسانی را در قالب مرثیهها تقلیل میدهد. به باور او، این مردم نیاز به عبور از مرثیهخوانی به تاریخ، عبور از ادبیات فرافکنی و انداختن همهچیز به گردن دشمن به جرأتِ نقدِ خود دارد و کوچهبازاریها دقیقاً همین کار را کرده است: «منبع تمام شرارتها دشمن نیست».
عباس فراسو، دیپلمات پیشین حکومت افغانستان و پژوهشگر در دانشگاه دیکن کوچهبازاریها را آمیزهای از خاطرات شخصی با رویکرد تحقیقاتی روزنامهنگاری میداند که توانسته ابعاد کمتر قابل درک چهار رخداد بزرگ در افغانستان پسا2014 را به خوبی روایت کند.

این کتاب در 658 صفحه از سوی انتشارات دانشگاه در کابل چاپ و نشر شده است. Source: SBS Dari
او خالق این اثر را به خاطر بیطرف ماندن، اجتناب از خودقهرمانسازی و عدم انکار نقش خودش در تصمیمگیریهای نادرست در جنبش روشنایی ستایش کرد.
آقای فراسو گفت کریمی ابعاد پنهانِ کوتاهیها و دروغهای حکومت در مسأله گروگانگیری هزارهها در زابل، رویکرد پوپولیستی حکومت و چندقطبی شدن جامعه افغانستان، تصمیم تغییر ماسترپلان برق افغانستان و «تبعیض سیستماتیک» از سوی حکومت را برای مخاطبانش قابل فهم کرده است.
آقای فراسو توضیح داد که کریمی چگونه از پس مستندسازی بحران سیاسی موجود در میان خود هزارهها و عدم رهبری سیاسی در میان این مردم برآمده است. او رهبری سالم سیاسی در یک جامعه را نیازمند چهار فکتور «فکر سیاسی، سازمان سیاسی، مدعیان رهبری سیاسی و مکانیزم شفافیت» میداند و میگوید کوچهبازاریها به خوبی نشان داده است که از این چهار فکتور سیاسی، تنها مدعیان رهبری در جامعه هزاره وجود دارند.
«و کتاب به خوبی نشان میدهد که در میان هر دو نسل، چه نسل قدیمی و چه نسل میانی، در هر دو نسل، تنها مدعیان رهبری وجود دارند، والسلام. سازمان قدرتمندی که پاسخگویی و شفافیت سیاسی ایجاد کند، وجود ندارد. فکر سیاسیای که بازتاب فکر جمعی باشد، وجود ندارد. فکرها شخصی اند و این یکی از نکات و فکتورهای اصلی بود که در جنبش روشنایی مشکل ایجاد کرد».
همچنان آقای فراسو موفقیت دیگر نویسندۀ کوچهبازاریها را برجستهسازی تصویر مناسبات درونی اجتماعی و محلی و دیپلماسی محلی میانقومی در افغانستان میداند و میافزاید نسل تحصیلکرده و شهررفته هزاره و همچنان رهبران سیاسی هزاره در کابل، با جامعه محلی شان قطع رابطه کرده و دچار گسست هستند.
فراسو گفت، سیر روایتهای کوچهبازاریها که از چشمه شروع شده بود، در نهایت به «چرخاب» میرسد.