زمانی که مُرات دیزدار (Murat Dizdar) اولین تجربه تدریسش را شروع کرد، از شغل رفتگری استعفا نداد. بلکه شدیدتر و سریع تر کار می کرد تا بتواند قبل از شروع روز اداری جمع آوری زباله ها را تمام کند. بعد به خانه می رفت، یک دوش حسابی می گرفت و قبل از به صدا در آمدن زنگ مدرسه و رسیدن دانش آموزان در مدرسه حاضر می شد.
به گزارش سیدنی مورنینگ هرالد، در حال حاضر، مرات دیزدار یکی از مقامات عالی رتبه دپارتمان آموزش نیوساوت ولز و مسئول رسیدگی به امور روزانه ۲۲۰۰ مدرسه است. محل زندگی او، یکی از همان خانه هایی است که قبلا خودش سطلهای زباله اش را خالی می کرد. با وجود این، عشق به تدریس باعث می شود که او هر از چند گاهی بطور سر زده چند دقیقه سر کلاسهای درس حاضر شود و حال و هوای دوران تدریسش را زنده نگه دارد.
دو دلیل عمده موفقیت دیزدار یکی وجدان کاری شدیدی بود که از والدین مهاجرش یادگرفته بود و دیگری فرصتهایی بود که از سوی نظام آموزشی به او داده شد. والدین ترک تبار دیزدار برای تامین خانواده شان شب و روز به سختی کار می کردند. اما با وجود سختیهای بسیار زیادی که با آن مواجه بودند دیزدار به خاطر ندارد که از آنها گله ای شنیده باشد، حتی زمانی که در کودکی با پدرش به ماهیگیری می رفت تا بتوانند پروتئین مورد نیاز اعضای خانواده را از این طریق تامین کنند. آنجا بود که دیزدار با مفهوم سخت کوشی و تلاش واقعی آشنا شد و از سن هفت سالگی با کار کردن در یک سوپرمارکت، درآمدزایی اش را شروع کرد. شغلهای بعدی دیزدار گارسونی، دستیاری فروش دستگاههای بدنسازی و رفتگری بودند و او با وجدان کاری زیادی که داشت اغلب اوقات در دو جای مختلف مشغول به کار بود. مثلا زمانی که مدیر مدرسه بود، آخر هفته ها به عنوان مربی بدنسازی در باشگاه هم کار می کرد.
در دوران مدرسه زمانی که معلمها متوجه استعداد زیاد او شدند، از پدر و مادرش خواستند که به او توجه ویژه ای داشته باشند. بعد از مدتی دیزدار توانست در آزمون ورودی مدرسه Fort Street High ، به عنوان یکی از هفت مدرسه گزینشی سیدنی قبول شود و معلمانش حتی به خاطر راحتی او مسیر سرویس مدرسه را هم جوری تنظیم کردند که پدر و مادر دیزدار مشکلی بابت فرستادنش به مدرسه نداشته باشند. ساختار مدارس گزینشی به شکلی بود که دانش آموزان مستعد را در یکجا جمع می کرد تا با رقابت کردن با همدیگر پیشرفت کنند. این چیزی بود که باعث شد دیزدار حتی بیشتر از قبل تلاش کند و با پشتکار زیاد و درخشان در پایان سال دوازدهم، نمره ۹۹/۹۵ را برای ورود به دانشگاه به دست بیاورد. این یعنی بلیت طلایی برای ورود به هر رشته و دانشگاهی که تمایل داشت. دیزدار برای راضی نگهداشتن خانواده اش، رشته حقوق را برای ادامه تحصیل در دانشگاه انتخاب کرد اما در دلش قصد داشت که معلم شود. معلمی شغلی بود که او از ۱۴ سالگی شیفته چالشها و تاثیراتش شده بود.
اگرچه تحصیل در رشته حقوق به خوبی پیش می رفت اما دیزدار را ارضاء نمی کرد و با وجود مخالفت خانواده بعد از دو سال تصمیم گرفت به دنبال علاقه قلبی اش، یعنی تدریس برود. اولین تجربه دیزدار که همزمان با شغل رفتگری اش بود، تدریس به عنوان معلم علوم اجتماعی بود. بعد از مدتی دیزدار به عنوان سرپرست معلمان مدرسه ارتقاء پیدا کرد و بعد، معاون مدیر مدرسه Punchbowl Boys شد که در آن زمان شهرت خوبی نداشت. دیزدار با ارتباط برقرار کردن با دانش آموزان و مردم محل، تلاش زیادی برای بهبود وضع مدرسه انجام داد، چرا که به نظرش، شهرت مدارس هرگز نشان دهنده واقعیت درونشان نیست. در مدارس درجه چندم هم اغلب پیشرفتهای فوق العاده ای اتفاق می افتد. مهم این است که شما به کارتان، به روشتان و به دانش آموزانتان اعتقاد داشته باشید. این موضوع باعث پیچیدگی و موثرتر شدن آموزش عمومی در دوره دبیرستان و پرورش دانش آموزان منعطف و مستعد می شود.
به عنوان کسی که خودش محصول تاثیر شگفت انگیز نظام آموزشی بوده، دیزدار تمام هم و غمش را در ارتقاء نظام آموزشی و خدمات رسانی به ۸۰۰ هزار دانش آموز خلاصه کرده است. چون به عقیده او، هدف از زندگی تبدیل شدن به یک آموزگار خوب، یک انسان والا و خدمتگزار است و این عملکرد واقعی انسانهاست که برایشان احترام و اعتبار به همراه می آورد، نه چیز دیگری.





