اگر پزشکتان پنج مرتبه، به طور جدی به شما توصیه کند که باید جنینتان را سقط کنید، شاید شما توصیه او را جدی بگیرید و از به دنیا آوردن فرزندتان صرف نظر کنید. اما زمانی که پزشکان به شلی(Shelley) و راب وال (Rob Wall)گفتند که باید جنینشان را سقط کنند چون قرار است که بدون داشتن مغز به دنیا بیاید، آنها به شدت با این کار مخالفت کردند. مسئله این بود که فقط دو درصد از مغز جنین در شکم مادر رشد کرده و پزشکان تشخیص داده بودند که جنین مشکل نخاعی هم خواهد داشت. اما راب و شلی تصمیمشان را گرفته بودند و با وجود اینکه پنج بار تا مرز سقط جنین پیش رفتند، اما از این کار منصرف شدند.
به گزارش روزنامه سان (Sun)، فرزند شلی و راب روز یازدهم نوامبر و راس ساعت یازده به دنیا آمد و آنها اسم نوآ (Noah) را برایش انتخاب کردند. در زمان تولد نوزاد، نفس پدر و مادرش در سینه حبس شده بود چرا که نوآ نفس نمی کشید و پزشکان هم امیدی به احیاء نداشتند. اما نوآ جنگید و زنده ماند و شش سال بعد به همراه پدر و مادرش در برنامه صبح به خیر بریتانیا (Good Morning Britain) حاضر شد تا داستان زندگی عجیبش را، که بیشتر شبیه معجزه بود، برای مردم تعریف کند.
پدر نوآ می گوید که دلیل مخالفت او و مادر نوآ با سقط جنین، شرایط سنی آنها بود. آنها زوج مثبت نگری بودند، تصمیمشان را گرفته بودند و می خواستند هر طور که شده نوآ را به این دنیا بیاورند و به او شانس زندگی بدهند. به نظر پدر نوآ، احتمال این که زوجهای جوان توصیه پزشکان را در مورد سقط جنین جدی بگیرند بیشتر از زوجهای میانسال است.
قبل از به دنیا آمدن نوآ، پزشکان بارها به پدر و مادرش گفته بودند که هیچ شانسی برای زنده ماندن و یا بهبود وضعیت جسمانی نوآ وجود ندارد. اما وضعیت او کاملا برخلاف پیش بینی های پزشکی پیش رفت و در کمال ناباوری، پزشکان متوجه رشد مغز در جمجمه نوآ شدند. پدر و مادر نوآ تمام زندگیشان را وقف بهبود پسرشان کردند و برای این که او بتواند در یک مرکز آموزش ذهنی تحت درمان تخصصی قرار بگیرد، از انگلستان عازم استرالیا شدند.
در استرالیا، نوآ تحت درمان نوروفیزیکس (neurophysics) قرار گرفت که ترکیبی از فیزیوتراپی و تمرین های شناختی است و به مغز کمک می کند تا سیستم عصبی بدن را درمان و اصلاح کند. به گفته پدر نوآ، به دلیل تاثیراتی که این نوع درمان بر روی جنبه شناختی افراد دارد، متخصصان معمولا درمان نوروفیزیکس را بر روی کودکان انجام نمی دهند. اما نوآ خوش شانس بود که اصرارهای زیاد پدرش نتیجه داد و پزشکان متقاعد شدند که نوآ را معاینه کنند تا زمانی که بزرگتر شد، درمان شناختی را شروع کنند.
زمانی که نوآ سه ساله بود، اسکن مغزی نشان داد که که حجم مغزش به سرعت رشد کرده و به حدود هشتاد درصد رسیده است. این اتفاق بازتاب زیادی در جامعه پزشکی داشت و همه را شگفت زده کرد. اگر چه به عقیده بعضی از پزشکان، ابتدا هیچ مغزی در جمجمه نوآ وجود نداشته، بعضی دیگر از متخصصان معتقد بودند که در واقع مغز نوآ به صورت فشرده در یک فضای کوچک قرار داشته و با شروع درمان کم کم در حال برگشتن به جای اصلی خودش است. به گفته پدر نوآ، حتی اگر این نظر پزشکان درست باشد و مغز نوآ از ابتدا وجود داشته و فقط بصورت فشرده و له شده بوده، این مساله باعث شده بود که نوآ دچار ناتوانی شدید ذهنی شود. دکترها به راب و شلی گفته بودند که اگر نوآ به دنیا بیاید، معلولیت ذهنی شدیدش نمی گذارد که او بتواند صحبت کند، ببیند، بشنود و یا حتی غذا بخورد. اما نوآ حالا شش ساله است و تمام این کارها را انجام می دهد. با ادامه درمان، نوآ حالا می تواند بدون کمک دیگران بنشیند و یا حتی موج سواری کند. و حالا هم قرار است تا راه رفتن و حتی اسکی کردن را یاد بگیرد.
خانواده نوآ همچنان با پزشکان معالجش در انگلستان در ارتباطند و برایشان عکسهای نوآ را می فرستند و آنها را در جریان آخرین تغییراتش قرار می دهند. حتی خود نوآ هم اخیرا به دیدنشان رفته و برایشان هدیه کریسمس برده است!
